- روی زرد
- زرد چهره، کنایه از شرمسار، شرمنده، خجل
معنی روی زرد - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
شرمساری، شرمندگی
اکاسیا
آنکه در روز گردش و حرکت کند، آفتاب خورشید
توجه، اقبال، استقبال
کنایه از سکۀ طلا، پول طلا
رو کردن، توجه کردن، به کسی یا چیزی رو آوردن
آفتاب، خورشید
آفتاب گردان، گیاهی با برگ های درشت و ساقۀ بلند و گل های سبدی زرد رنگ که میان آن ها تخم هایی شبیه تخم هندوانه قرار دارد و آن ها را تف می دهند و مغز آن را می خورند، روغن آن را نیز می گیرند و در پختن شیرینی و بعضی خوراک ها به کار می برند، گل آن همواره رو به آفتاب می گردد، روز گردان، روز گردک، آفتاب گردک، آفتاب گردش، آفتابگردان
آفتاب گردان، گیاهی با برگ های درشت و ساقۀ بلند و گل های سبدی زرد رنگ که میان آن ها تخم هایی شبیه تخم هندوانه قرار دارد و آن ها را تف می دهند و مغز آن را می خورند، روغن آن را نیز می گیرند و در پختن شیرینی و بعضی خوراک ها به کار می برند، گل آن همواره رو به آفتاب می گردد، روز گردان، روز گردک، آفتاب گردک، آفتاب گردش، آفتابگردان
روغنی که از جوشاندن و صاف کردن کرۀ گاو یا گوسفند تهیه شود
آنکه آلات رویین سازد صفار، آنکه ظروف فلزی را سفید کند